امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 33 سال و 3 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 33 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

امیرعلی نفس مامانو بابایی

پسرم دنیای من

 فرزندم ،نورچشمم،پاره تنم... توآمدی با لبخند شیرینت،باگرمای دلپذیرت،بانگاه بی نظیرت. چگونه برایت از شادیم بگویم؟ازشوق دیدارت...از لحظه تولدت... توآمدی وبه زندگیمان رنگ تازه ای دادی...چونان رنگ گلهای بهشتی با عطری دلاویز وبه غایت مدهوش کننده... عظمت پروردگار رادرظرایف وجوددوست داشتنی ات می جوییم وخداراباتمام ذرات وجودمان می ستاییم... امیرعلی پارسال در همین روز  چشمان قشنگش را به دنیاگشود وبر من نام مادر نهاد..... تولدت مبارک.... ...
23 اسفند 1393

تولد میوه ی دلم مبارک

تا عشق آمد دردم آسان شد،خدا را شکر ! مادر شدم اوپاره جان شد،خدا را شکر شوق شنیدن ریخت حتی گریه اش در من لبخند زد جانم غزلخوان شد،خدا را شکر من باغبان تازه کاری بودم اما او یک غنچه زیبا و خندان شد،خدا را شکر او آمد و باران رحمت با خودش آورد گلخانه ما هم گلستان شد،خدا را شکر سنگ صبورم،نور چشمم،میوه قلبم شب را ورق زد،ماه تابان شد،خدا را شکر مادر شدن یک امتحان سخت وشیرین است دلواپسی هایم دو چندان شد،خدا را شکر !!! ...
23 اسفند 1393

یک روز تا 1سالگیت

پسرم، یک بهار، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان را دیدی، از این پس همه چیز زندگی تکراریست جز مهربانی ..... دلبندم،جان مادر فدای اون قدو بالایت،1سال گذشت 1سال باتو چه زیبا گذشت و ما با خنده هایت خندیدیمو با گریه هایت ناراحت شدیم،فردا جشن تولد خودمونی و مختصری برایت تدارک دیدیم انشاالله تولد 120سالگیت رو جشن بگیریم از ته دل تبریک میگم بهت پسرم بازم میگم به دنیای منو بابایی خوش اومدی....... دوست داریم... ...
21 اسفند 1393

11ماهگی

سلام نفس مادر 11 ماه گذشت،چقدر با تو بودن شیرینه دلبندم انقدر که گذر زمان حس نمیشه و  چندهفته مونده به تولدت نزدیک یک ساله تو جمع ما هستی و شادی و دلخوشی رو به ما هدیه کردی نفس مادر  بدون که منو بابایی عاشقانه دوست داریم قربونت برم ایشالا به زودی بازم با خبرای خوش میام.....
4 اسفند 1393
1